حوزه ی من عشق من

  • خانه
  • شهادت امام کاظم علیه السلام 
  • تماس  
  • ورود 

دعای خیر برای دیگران

03 مرداد 1401 توسط زيبا رجائي مقدم

? *‌هنگامیکه ماشین عروس و دامادی رادیدی که توخیابون و یا از جلو درب منزلت ردمیشود،..*
برای خوشبختی آنها دعا کن تا زندگی
پربرکت و سعادتمندی داشته باشند…

? *هنگامیکه زن حامله ای را دیدی*
*لبخندی بزن و بگو؛*?
“خدایا فرزندان ونسلش را صالح بگردان.

? *هنگامیکه تو اداره ای، کارهای اداری خودت را تمام کردی و آنجا را با صفی طولانی ترک میکنی با خودت زمزمه کن:*
“پروردگارا..
همانگونه که کار من حل و تمام شد.. کارهای این بندگانت را هم حل و آسان گردان..

? *هنگامیکه ازمطب دکتر یا بیمارستان مرخص میشوی و دکتر به تو مژده بهبودی وضعت و بهتر شدنت را میدهد،..*
همان لحظه دعا کن و از پروردگارت خالصانه بخواه که همه بیماران را شفای عاجل بدهد…

? *هنگامیکه به منزلت بر میگردی و می بینی مادرت و یا همسرت غذایت را آماده کرده و جلو رویت گذاشته..*
☺ لبخندی بزن و بگو:
*” خداوندا وجود ایشان را در زندگیم حفظ کن وبرای او و همه مسلمانان دعای خیرکن..*

? *هنگامیکه جنازه ای را دیدی که دارند بسوی قبرستان میبرند.*
برای اون میت دعای مغفرت و رحمت کن..

? *هنگامیکه کنار جاده کسی را دیدی که منتظر وسیله است و یا ماشینی خراب شده، اگر نمیتوانی کاری کنی..*
حداقل دعا کن تا خداوند، مشکل آنان را مرتفع فرماید..

? *هنگامیکه کسی را دیدی که صاحب شغل مناسب و یا منزل و ماشینی شده..*
برایش دعای خیر و برکت کن…

☝ *تونمیدانی دعا*
*چه کاری برای صاحبش میکند؟*

? چه بسا مصیبت و بلایی را از تو دفع کند..
? چه بسا گره ای از مشکلاتت را بگشاید..
? چه بسا بیمارت را شفا دهد…

برای تمامی انسان های روی کره زمین دعا کنیم؛

زیرا دعا نقش بسیار زیادی در جذب رحمت واسعه الهی برای انسان ها دارد.

وقتی چراغی را برای خانه همسایه مان روشن کنیم،

خانه خود ما هم روشن می شود‌.

???????
التماس دعا??

 نظر دهید »

دعای خیر برای دیگران

03 مرداد 1401 توسط زيبا رجائي مقدم

? *‌هنگامیکه ماشین عروس و دامادی رادیدی که توخیابون و یا از جلو درب منزلت ردمیشود،..*
برای خوشبختی آنها دعا کن تا زندگی
پربرکت و سعادتمندی داشته باشند…

? *هنگامیکه زن حامله ای را دیدی*
*لبخندی بزن و بگو؛*?
“خدایا فرزندان ونسلش را صالح بگردان.

? *هنگامیکه تو اداره ای، کارهای اداری خودت را تمام کردی و آنجا را با صفی طولانی ترک میکنی با خودت زمزمه کن:*
“پروردگارا..
همانگونه که کار من حل و تمام شد.. کارهای این بندگانت را هم حل و آسان گردان..

? *هنگامیکه ازمطب دکتر یا بیمارستان مرخص میشوی و دکتر به تو مژده بهبودی وضعت و بهتر شدنت را میدهد،..*
همان لحظه دعا کن و از پروردگارت خالصانه بخواه که همه بیماران را شفای عاجل بدهد…

? *هنگامیکه به منزلت بر میگردی و می بینی مادرت و یا همسرت غذایت را آماده کرده و جلو رویت گذاشته..*
☺ لبخندی بزن و بگو:
*” خداوندا وجود ایشان را در زندگیم حفظ کن وبرای او و همه مسلمانان دعای خیرکن..*

? *هنگامیکه جنازه ای را دیدی که دارند بسوی قبرستان میبرند.*
برای اون میت دعای مغفرت و رحمت کن..

? *هنگامیکه کنار جاده کسی را دیدی که منتظر وسیله است و یا ماشینی خراب شده، اگر نمیتوانی کاری کنی..*
حداقل دعا کن تا خداوند، مشکل آنان را مرتفع فرماید..

? *هنگامیکه کسی را دیدی که صاحب شغل مناسب و یا منزل و ماشینی شده..*
برایش دعای خیر و برکت کن…

☝ *تونمیدانی دعا*
*چه کاری برای صاحبش میکند؟*

? چه بسا مصیبت و بلایی را از تو دفع کند..
? چه بسا گره ای از مشکلاتت را بگشاید..
? چه بسا بیمارت را شفا دهد…

برای تمامی انسان های روی کره زمین دعا کنیم؛

زیرا دعا نقش بسیار زیادی در جذب رحمت واسعه الهی برای انسان ها دارد.

وقتی چراغی را برای خانه همسایه مان روشن کنیم،

خانه خود ما هم روشن می شود‌.

???????
التماس دعا??

 نظر دهید »

داستان عبرت آموز

19 تیر 1401 توسط زيبا رجائي مقدم

♦️ایت الله ناصری دولت آبادی:

?حاج آقا معین شيرازي كه از رفقای ما بود - خدا او را رحمت کند - این داستان را نقل میکرد.

?سیدي بسیار پاک وپدر عیال علامه طهرانی بود. ایشان می گفت: ما با یکی از تجار تهران كه ساکن تهران بود،‌ بسيار رفیق بودیم.آن شخص، تاجر فرش بود و علاوه بر آن، چند مزرعه در اطراف تهران داشت.

? یک روز آمد گفت: حاج آقا! من داستان
عجیبی دارم.

?مدتي قبل سراغ زمين‌هاي كشاورزي‌مان رفته بوديم. کشاورزها گندم‌ها را درو کرده و سهم هر کس را جدا کرده بودند. با كشاورزها دور هم نشستیم و داشتيم چايي میخوردیم.

?دیدیم یکي از این زنبور‌هاي قرمز بزرگ آمد و نشست روي گندم‌ها. و یک گندم برداشت و رفت. ما تعجب کردیم که یعنی چه؟ زنبور که گندم نمی خورد. زنبور، دنبال شیرینی مثل انگور، کشمش، شیره و امثال اين‌ها مي‌رود.

?گفتیم حتماً اتفاقی بوده است. طولي نکشید که دو مرتبه آمد و یک گندم ديگر برداشت و رفت. چهار، پنج تا گندم، يكي يكي برداشت و رفت.

?من گفتم: «یک سِری در این کار است. بروم ببینم قضيه چیست.» وقتی گندم بعدي را برداشت و رفت، من هم دنبال او رفتم. رفت پشت يک دیوار؛ من هم به آن طرف دیوار دویدم؛ ديدم به یک شکافی رفت که داخل ديوار بود. جلو رفتم و نگاه کردم؛ دیدم آن‌جا يک گنجشک کور است که وقتی صدای زنبور را شنید، جیک جیک کرد و دهان خود را باز کرد. این زنبور هم گندم را در دهانش گذاشت و برگشت.

?میگفت: دیگر در و دکان را تخته کردم، تا یک مقداری به خودم برسم.

?با خود گفتم: من خدای به این مهربانی دارم که این گنجشک کور را اینجا فراموش نمیکند؛ آيا من را فراموش میکند؟ !

✳️ @bahjat_alabd

 نظر دهید »

من عرف نفسه فقد عرف ربه

18 تیر 1401 توسط زيبا رجائي مقدم

•°
امروز به عرفاتی که در من،
قد کشیده است،
با تمام دلم قدم می‌گذارم!
فرصتی دست داده تا من،
این مدعی عنوان خلیفه‌اللّهی را،
به پای میز محاکمه بکشانم!
باید لحظه های خطاکارم را
بی‌هیچ تعارفی،
به قضاوت بنشینم!
گذشته اندوهگینم را عارفانه بنگرم
و صادقانه به اعتراف برخیزم.
فردا دیر است!
امروز باید خودم را بشناسم!
بدانم کیستم و کجای عالم ایستاده‌ام؟!
ای روح خسته و آشفته من!
شتاب کن!
بلندتر قدم بردار!
دیار معرفت نزدیک است و من،
بوی خوش «عرفه» را می‌شنوم!
امروز می‌خواهم غل و زنجیر اسارت
از پایت بگشایم
و یوق بندگی تن،
از گردنت بردارم!
می‌خواهم به بال‌های همیشه بسته‌ات
وسعت پرواز ببخشم!
با من بیا!
تو را به سرزمینی می‌برم که
تمام سروهایش،
از بار تعلّق آزادند!
به دیاری که زیر چرخ کبودش،
تمام همّت‌ها رنگ او را دارند و دل‌ها،
هروله قُرب و اشک‌ها،
طعم نیاز و سرها،
همه سودای بندگی‌اش را!
تو را به سرزمینِ کشف و شهود می‌برم؛
تا عظمتِ گشمده‌ات را بیابی و
وسعتِ بی‌نهایتت را به تماشا بنشینی!
فردا دیر است!
همین امروز،
باید دنیای درونم را بشناسم و
سرگردانی‌ام را به مقصد برسانم!
باید تا قلّه ندامت صعود کنم
و گردنه های وحشتناک جهل و هوی
را دور بزنم.
باید از آهِ جانسوز توبه،
آتش فشان خاموشِ وجدانم را
شعله‌ور سازم.
باید از برهوت منیّت‌ها عبور کنم
و دریا دریا گناهم را پشت سر بگذارم!
آه چه راه دشواری را پیش رو دارم!
باید امروز در عرفات وجودم جاری شوم!
امروز وسعتِ بی‌نهایت خدا را،
به رُخ خود خواهم کشید!
باید امروز ساکنان عرش و ملکوت،
با فریاد اَنْتَ الّذی‌های من،
هم‌آوا شوند و از اعتراف اناالّذی هایم،
به شِکوه آیند!
امروز صحرای عرفاتِ وجودم را،
به بهشت دل‌انگیزی از عرفه مبدّل
خواهم ساخت
و هم زمان با هبوط منیّت‌ها،
لحظه قشنگِ تولد آدمیّتم،
را جشن خواهم گرفت.
#من‌عرف‌نفسه‌فقدعرف‌ربه…!?°•

 نظر دهید »

اگراین آخوندا نبودن چه خوب بود

18 تیر 1401 توسط زيبا رجائي مقدم

? اگر این آخوندا نبودن چه خوب بود??

✍️ توی یکی از پیج های معاند اینستاگرام نوشته بودن هر شغلی یه سری منفعت هایی داره، مثلا: پزشک ها، کارگرها، کشاورزها و… که اگه نباشن یه خللی به جامعه وارد میشه اما این آخوندها بود و نبودشون فرقی نمیکنه!!؟

? منم رفتم قسمت کامنت ها(نظرات) دیدم دارن داغ بحث می کنن. گفتم آقایون و خانوم ها الکی به هم روحیه ندید!

? اگه این آخوندها نبودن که الان باید سوپ لاک پشت و کباب قورباغه و میمون میل می کردید!!
…

? #ریشه علم پزشکی که الان دارید و همه جای دنیا باهاش پوز میدین و کلاس میگذارین؛ ثمرات زحمت های *آخوند بوعلی سیناست*.??????

? #الکلی که روزانه چندبار استفاده می کنی تا کرونا نگیری ثمرات تلاش *آخوند شیمی دان زکریای رازی بود*.??????

? #ریاضی دان و #جغرافی دانتون هم *آخوند خوارزمی بود*.??????

? #فیلسوف و #ستاره شناس و #معمارتون هم *آخوند خواجه نصیرالدین طوسی بود*.??????

?? بزرگترین مهندس تون ، مهندس زیباترین بناهای اصفهان مثل خیابان چهارباغ اصفهان و… تمام مهندس های دنیا دنبال یاد گرفتن این علم هست بنام *آخوند شیخ بهایی هست*.??????

? #شعرای بنامتون هم حافظ و سعدی و فردوسی و… *آخوند بودن*.??????

…
گفتم کوو… اینا تازه اولشه!

در افتخار روحانیت همین بس که در زیر هیچیک از قراردادهای ننگین استعماری در طول تاریخ *امضای حتی یک روحانی یافت نمی شود*??????
و همه قراردادهای ننگین استعماری متعلق به اون به اصطلاح فرنگ رفته ها و مهندس ها و دکترها(سلبریتی های مفت خور تاریخ)است.??????

?و خلاصه سرتون را درد نیارم
نوشتم؛ اگه الان هم می بینید امثال آمریکا و کشورهای مزدور منطقه کشورمون رو خلوتگاه شون نکردن و دارن از کشور ما حساب می برن بخاطره اینه که شخص اول مملکت یک آخوند با غیرت و با درایته،
جالبه ک خود اونا مکرراً از هوشش تعریف و حتی مخفیانه براش نامه مینویسن?
*ولی مشکل ما میدونید کجاست؟؟؟؟؟؟*
این است????
*ما مرده پرستیم و کسی را تا زنده است قدرش رانداریم……
از اهل بیت گرفته تا رهروان انها که تمام عمرشون را برای هدایت و کمک کردن به مردم صرف کردن تا برسه به این فرزند بی ریا و مخلصشون سید علی عزیز…….

*✍️آره داداش،اونا فهمیدن نقاط قوت ما کجاهاست واونجا رومیخوان تخریب کنن…متاسفانه برخی هم آب تو آسیاب دشمن میریزند*

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 17
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

حوزه ی من عشق من

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • pqc
  • حضرت مهدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس